هه لاله ی بوکان

همه چیز در مورد بوکان

هه لاله ی بوکان

همه چیز در مورد بوکان

دکتر عثمانی نماینده محترم بوکان

حاشیه بر مصاحبه آقای دکتر عثمانی نماینده محترم بوکان در خصوص نتیجه انتخابات اخیر

انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری با حاشیه های زیادی روبرو شد. علاوه بر اعتراض عمومی مردم و گروههای سیاسی به نتایج اعلام شده، دستگیری گسترده اندیشمندان و فعالان سیاسی کشور، حمله به دانشجویان و خوابگاه آنها به شکل سازماندهی شده  توسط گروههای فشار و زخمی و کشته شدن برخی از دانشجویان؛ حواشی دیگری پیدا کرده است که نوعا متفاوت با جریان رویدادهای کشور است. موضوع حمایت آقای دکتر عثمانی نماینده مردم بوکان در مجلس شورای اسلامی از آقای موسوی در دوران تبلیغات انتخاباتی و رویگردانی ایشان پس از اعلام نتایج سازماندهی شده از سوی وزارت کشور، از جمله حاشیه های دیگر آن است.

حاشیه بر مصاحبه آقای دکتر عثمانی نماینده محترم بوکان در خصوص نتیجه انتخابات اخیر

انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری با حاشیه های زیادی روبرو شد. علاوه بر اعتراض عمومی مردم و گروههای سیاسی به نتایج اعلام شده، دستگیری گسترده اندیشمندان و فعالان سیاسی کشور، حمله به دانشجویان و خوابگاه آنها به شکل سازماندهی شده  توسط گروههای فشار و زخمی و کشته شدن برخی از دانشجویان؛ حواشی دیگری پیدا کرده است که نوعا متفاوت با جریان رویدادهای کشور است. موضوع حمایت آقای دکتر عثمانی نماینده مردم بوکان در مجلس شورای اسلامی از آقای موسوی در دوران تبلیغات انتخاباتی و رویگردانی ایشان پس از اعلام نتایج سازماندهی شده از سوی وزارت کشور، از جمله حاشیه های دیگر آن است.

این امر وقتی بیشتر مرا متوجه خود کرد که تعدادی از منتقدان آقای دکتر نه به رسم انتقاد که به شکلی غیر انتقادی و بعضا غیر منطقی، در سایت خورهه لات نیوز با مسئله برخورد نموده و بجای استدلال، از تهمت و ناسزا در کلامشان استفاده کردند. در نتیجه فضا را برای نقد مناسب ندیدم. حتی این دوستان کار را به جایی رساندند که سکوت کسانی چون من را به حساب منفعت شخصی گذاشته و تهدید کردند که در صورت ادامه سکوت در مورد من افشاگری می کنند. البته خیلی دوست دارم به قول خود وفا کنند و افشاگری نمایند. اما این دوستان آگاه باشند که با تهدید و ناسزا گفتن، بنای هیچ مدنیتی در جامعه گذاشته نمی شود. این رفتار چه از سوی دولت یا اشخاص صورت بگیرد، غیردمکراتیک و استبدادی است.در این رابطه سعی می کنم که فارغ از فشار دیگران برای موضع گیری، به تبیین علت چنین رفتاری پرداخته و در ضمن آن موضع خود را نیز بیان دارم.

از آنجا که آقای دکتر عثمانی را از جمله نخبگان علمی در  یک حوزه تخصصی موثر می دانم، از ابتدای تبلیغات انتخاباتی برایم اهمیت داشت که موضع ایشان را چون دیگر نخبگان سیاسی، فرهنگی و متخصصان دانشگاهی در مورد کاندیداتوری آقای موسوی بدانم. نه به خاطر اینکه تعصب خاصی برای آقای موسوی داشته باشم، بلکه از آنجا که انتظار می رفت ایشان به عنوان یکی از رهبران جریان اصلاح طلبی در کشور مطرح شوند و روند امور را به سمت تغییر هدایت کنند. موج حمایت احزاب ، گروهها ونخبگان سیاسی، اجتماعی و علمی کشور از ایشان نشان از تحقق این ایده در فردای برگزاری انتخابات داشت. پدیده ای که اکنون به وقوع پیوسته و در حال ایجاد تغییر است.

از آغاز موج سبزی که حامیان آقای موسوی براه انداختند، مشخص بود که اجماعی برای شرکت و دوقطبی شدن انتخابات در حال شکل گرفتن است. جوانان پرشوری که به امید ایجاد تغییر به این موج پیوستند، نشاط دیگری به این روند بخشیدند. به جرات می توان گفت که تبلیغات انتخاباتی این دوره دلمردگی ناشی از محدودیت های ایجاد شده برای جوانان را از بین برد و جوانه امید را در این نسل زنده کرد. بنابراین طبیعی بود کسانی که پیشرفت اجتماعی این موج را مشاهده می کردند، سعی نمایند تا به آن بپیوندند.

آقای دکتر عثمانی نماینده مردم بوکان درمجلس هشتم نیز از جمله کسانی بودند که بعد از مشاهده فراگیری این موج به آن پیوستند. در اندک زمانی خوش درخشیدند، ولی دولت مستعجل بود. به نظر می رسد با اعلام اولیه نتایج انتخابات و قراردادن کس دیگری در جای منتخب مردم، ایشان طی مصاحبه ای از مواضع خود عدول کردند. هرچند ایشان طی اولین تماس تلفنی فرمودند که برخی از گفته های ایشان تحریف شده است. چاپ این مصاحبه در روزنامه کیهان و عدم انکار یا ارائه توضیحی مکتوب روی سایت شخصی ایشان از یک سو و فشار دوستان از طریق تلفن و ... به من و انتظار پاسخگویی به انتقادات یاد شده، نهایتا به ارائه این تحلیل انجامید. در اینجا من صرفا به استناد متن مصاحبه و دیدگاه های مطرح شده آقای دکتر عثمانی در دوره تبلیغات اکتفا می کنم و نشان می دهم که هم حمایت از آقای موسوی هم رویگردانی از ایشان چندان مبنای نظری نداشته و صرفا ناشی از یک تحلیل سیاسی یا تصور بوده که اگر مطابق آن، رویدادها اتفاق می افتادند مشکلی پیش نمی آمد. شاید اگر با تکیه به منابع اطلاعاتی موثق و نزدیک به هسته اصلی اصولگرایان حامی دولت نهم، کمترین اشارتی به این امر می شد که گزینه دولت دهم در هر صورت باید آقای احمدی نژاد باشد و نه دیگری، بسیاری در موضعگیری انتخاباتی خود ریسک نمی کردند. ولی با توجه به خیره کنندگی موج سبز و شور و شوق ایجاد شده در جامعه ما و مخصوصا پیوستن نخبگان و حتی اقشار  خاموش جامعه به آن، بسیاری از کسان درصدد پیوستن به آن برآمدند. آقای دکتر عثمانی هم علیرغم تصوراتی که در مورد ایشان وجودداشت و حاکی از نزدیکی به طیف اصولگرای مجلس بود، در یک حرکت متفاوت به حامیان آقای موسوی پیوستند.   

 علت پیوستن به این جریان را آقای عثمانی در اطلاعیه ای چنین بیان کردند:"در شرایط فعلی که بحران اقتصادی جهان را فرا گرفته و دقت در تصمیمات اهمیت مضاعف یافته است، با توجه به برنامه ها و ویژگی های فردی هریک از کاندیداهای محترم، بنده جناب آقای مهندس میر حسین موسوی را شایسته ترین گزینه برای تصدی این مسئولیت خطیر می دانم و به نظر می رسد با توجه به کاراکترهای شخصیتی، سوابق اجرایی، قدرت مدیریت، مشورت پذیری، قانون مداری و دانش محوری ایشان و در سایه هدایت های داهیانه رهبر معظم انقلاب می توانند کارا و ثمربخش باشند". حتی از این هم صریح تر، آقای دکتر عثمانی در تایید صحت موضعگیری خود، در دو سخنرانی ستادی که در محل ستاد مردمی ایشان صورت گرفت، به انتقاد از سیاست های دولت نهم و از جمله اشکالات موجود در طرحهای توزیع سهام عدالت، طرح هدفمند کردن یارانه ها و انحرافات مکرر دولت نهم از برنامه توسعه چهارم و  حدود دوهزار تخلف این دولت از بودجه سال 1387 پرداختند. البته ایشان در آخر اطلاعیه اعلام موضع رسمی مبنی بر حمایت از آقای موسوی تاکید کردند که:"نظر به مستقل بودن بنده از جریانهای فکری چپ و راست و رجوع همیشگی خود به بطن جامعه و مردم، ستادی مزدمی و مستقل تحت عنوان ستاد ائتلاف مردمی حامیان میر حسین موسوی تشکیل شده است که امید است حضور سبز شما مردم فهیم پشتوانه ای قوی برای این فضای روشنگری باشد."

به هر صورت کسی که به هر دلیل، خود را از دوجریان فکری موجود در صحنه سیاسی ایران جدا و مستقل می داند، ممکن است به خود حق دهد که بنا بر مصلحت های مختلف و در هر زمان با یکی از دو جریان که از قدرت بیشتری برخوردار است وارد گفتگو یا معامله شود. یکی از جنبه های مهم تبلیغی در دوره های انتخابات مجلس از سوی کاندیداهای سنتی منطقه از قضا همین "مستقل بودن از جریانهای سیاسی موجود در کشور"است. زیرا از یک سو قدرت مانور را برای آنها در بازی بین دو طرف باقی می گذارد و از سوی دیگر ممکن است برای جذب رای آنها در صحن مجلس مخصوصا در مواقع خطیر تصمیم گیری، در کانون توجه جناحهای سیاسی قرار بگیرند. اشکال این نوع مستقل بودن آن است که در مواقعی که ریسک موضع گیری سیاسی بالاست، هزینه تحمیل شده به افراد ممکن است از افراد منتسب به جریانهای سیاسی بیشتر شود. مثلا فرد را در معرض موضع گیری های متناقض قراردهد، یا موجب سلب اعتماد عمومی نسبت به وی شود. آسیب پذیری از این دست، معمولا وجهه سیاسی بسیاری از نمایندگان مجلس در شهرهای با حساسیت سیاسی بالا و از جمله در شهرهای کردنشین را در معرض خطر قرار می دهد.

چنانکه در ابتدای این یادداشت مطرح کردم اگر جریان انتخابات طبیعی پیش می رفت نه تنها هیچ مشکلی وجود نداشت، بلکه وفق مراد نیز می بود. ولی از بعد از ساعت یازده شب روز رای گیری- 22 خردادماه- که ناباورانه مردم در معرض اعلام نتایج تجمیع شده در ستاد انتخابات قرارگرفتند، بسیاری از افراد به فکر فردای انتخابات و تغییر درجه ای موضع سیاسی خود افتادند. این محدود به شخص خاصی نبود. ما که به عنوان کمیته صیانت از آرا در ستاد مرکزی آقای موسوی تا پاسی از نیمه شب به کار ثبت نتایج آرای شهری و روستایی بوکان مشغول بودیم، با مشخص شدن سیر معلق نتایج، کم کم بسیاری ستاد را ترک و بخانه های خود رفتند. حوالی ساعت دو و نیم صبح روز 23 خرداد بود که صدای شادی و هلهله حامیان دولت نهم به صورت کاروانی مرکب از چند ماشین شخصی در آن هنگامه نیمه شب برخاست و مجبور شدیم بخاطر جلوگیری از هرگونه خطر احتمالی محل ستاد را ترک نماییم، برخی از دوستانی که شاید همراهیشان با ستاد، بیشتر به انگیزه پیروزی حتمی مهندس موسوی بود شروع کردند به بیان مسائلی که نشان از عمق بسیار محدود اندیشه آنها داشت. شاید به شدت احساس می کردند که "بازی را باختند". بنا براین "بازگشت از موضع" در این مواقع برای کسانی که در اندیشه و منش تعلق خاطر عمیق به جریان اصلاحات ندارند، چندان امر غیر عادی به شمار نمی رود. در مورد آقای دکتر عثمانی نیز به عقیده من همین گونه است. ایشان بعد از اعلام نتایج می توانستند مانند دیگر هواداران اصلاحات و همکاران فراکسیون اقلیت بر مواضع خود بمانند یا بنابر مصلحت مستقل بودن از جریانها، به حامیان دولت فعلی ملحق شوند. تا اینجای کار مشکلی نداشت. ولی انتشار مصاحبه آقای دکتر با خبرگزاری فارس و انعکاس آن در سایت خبری "تابناک آنلاین" قدری قابل قبول نبود. زیرا محتوای آن صرف نظر از اینکه چه میزان دیدگاه واقعی آقای دکتر عثمانی باشد یا نباشد، با واقعیت موجود تطبیق پیدا نمی کرد و به اصطلاح متناقض نما بود. در این زمینه لازم است که آقای دکتر عثمانی موضع صریح خود را برای رفع ابهام در سایت شخصی خود منتشر نمایند. به هرحال مبنای بحث در اینجا مطلب منتشره در سایت تابناک است.

در متن مصاحبه از قول آقای دکتر آمده بود که:" نتیجه انتخابات محصول اراده مردم بود و اکثریت جامعه به دیدگاه‌ها، برنامه‌ها و راهکارهای محمود احمدی‌نژاد رای دادند و با توجه به اهمیت مشارکت گسترده مردم نسبت به نتیجه انتخابات، بهتر بود رقبای کاندیدای پیروز باید خود را در پیروزی او سهیم بدانند." همچنین اضافه کرده بودند که:" به نظر من انتخابات ریاست جمهوری دهم از سالم‌ترین انتخابات در کشورمان بود و شاهد انتخاباتی آزاد و کاملا رقابتی بودیم که مردم به صورت گسترده در صحنه حضور یافتند و به نامزد مورد نظر خود رای دادند ولی معترضین به نتیجه انتخابات تصور می‌کنند فقط اطرافیان آنها رای داده‌اند." در نتیجه بیان داشته بودند که:" در هر انتخابات، کاندیداها دایره‌ای دور خود ایجاد می‌کنند و افراد خارج از این دایره را نمی‌‌بینند و بدون توجه به پشت دایره، تصور می‌ کنند همه افراد درون حلقه مدافع او هستند و به او رای می‌دهند؛ در حالیکه واقعیت غیر از این است. آقای موسوی در انتخابات اخیر دایره‌‌ای برای خود تصور کرده بود و ما هم به عنوان حامیان او فقط همان دایره را می‌دیدیم و خیال می کردیم ما پیروز انتخابات هستیم و اگر کسی مخالف نظر ما سخنی می‌گفت فکر می‌کردیم او می ‌خواهد روحیه ما را تضعیف و ما را مایوس کند اما امروز این واقعیت روشن شده که موسوی بر اساس رای مردم انتخاب نشده است." و اینکه:"در آن ایام ما تصور می ‌کردیم حتی درختان سبز نیز حامی موسوی هستند و معتقد بودیم که موسوی در فلان منطقه میزان بالایی رای دارد ولی احمدی نژاد در آن منطقه رای کم دارد اما وقتی حقیقت روشن شد، متوجه شدیم که اشکال از تصور اولیه ما بود و آنچه که رخ داد ایرادی ندارد." بنابراین اظهار داشته بودند که:"میزان رای ملت و احمدی‌ نژاد منتخب ملت است و قبول نکردن نتیجه انتخابات و عدم تمکین از رای مردم با شعار مردم‌سالاری همخوانی ندارد و دموکراسی این نیست که رای مردم در صورتی پذیرفته شود که به سود ماست و هر جا نظر ملت با نظر ما انطباق نداشت، آنرا مردود و دارای اشکال بدانیم. بنده به عنوان مدافع آقای موسوی و کسی که دیدگاه‌ها و برنامه‌های وی را تبیین کردم، شکست نامزد خود در برابر آقای احمدی نژاد را پذیرفتم و به مسئولان ستاد انتخابات میرحسین هم توصیه می کنم فارغ از هیاهوی آنها، که گوش‌های ما را از صدای دلچسب برای ما پر می‌کنند، دلایل واقعی شکست او را شناسایی و آسیب‌شناسی کنند."

بر اساس گزارش تابناک ایشان در خاتمه و با تاکید بر اینکه اغتشاش گران اقلیتی فرصت طلب و معاند هستند که به نام موسوی دستبند سبز را دستاویز اقدامات اخلالگرانه خود کردند، از موسوی و حامیان او می خواهند که با احترام به رای ملت فضای جامعه را آرام و به احمدی‌ نژاد در پیشبرد برنامه‌های خود کمک کنند تا دولت دهم بتواند با حرکت بهتر و قوی‌تر از دولت نهم در صحنه خدمت به کشور و ملت حاضر شود.

متن این مصاحبه مورد اعتراض آقای دکتر عثمانی قرارگرفته و طی نامه ای که در سایت ایشان درج شده است، از خبرگزاری درخواست کرده اند که متن کامل گفتگو را چاپ کنند. اما به هرحال توضیحی در مورد موارد اشتباه در مصاحبه نداده اند. واقعیت آن است که بسیاری از مسائلی که در مصاحبه مطرح شده است، واقعیت نداشته و قابل قبول نیست. در مورد اینکه انتخابات اخیر از نظر نوع برگزاری بی سابقه و در عین حال پر اشکال بوده کسی شک ندارد. تقلب در گزارش آرا و اعلام نتایج با ضریب مشخص به نفع کاندیدایی که از آن وجهه و حمایت ملی برخوردار نبود، از مشکلات انتخابات اخیر بود و مورد اعتراض ناظران مختلف قرارگرفت.از مردم و گروههای سیاسی گرفته تا برخی از مراجع ، سه کاندیدای دیگر و هواداران آنها همگی به نحوه اعلام نتایج و شتابزدگی محسوس در آن اعتراض جدی داشته و متوقع توضیح شفاف در مورد آن بوده و بر ابطال آن نظردارند. برگزاری جشن پیروزی در حالیکه تایید اولیه مراجع مسئول را بدنبال نداشت با آن شیوه برگزاری ، از تخلفات بعدی گروه به اصطلاح پیروز اعلام شده بود. بنابراین به گمان من ادعای "سالم ترین انتخابات" پذیرفتنی نیست. اینکه در میان هواداران آقای موسوی چنین پنداری وجود داشته باشد که "هرچه به رنگ سبز باشد- ولو برگ درختان سبز- نشان از هواداری اوست" مورد ادعای آقای موسوی یا هواداران ایشان نبوده و نیست. آقای موسوی در طول دوره ثبت نام تا برگزاری انتخابات نه اظهاری مبنی بر غیر طبیعی بودن خود کردند و نه به آن اعتقاد داشتند. حتی با طرح "گسترش خرافات در دوره قبل"، به نقد چنین تفکری نیز می پرداختند. البته تنها موردی که در این زمینه به خاطرم می رسد، اغراق مجری برنامه استقبال از آقای موسوی در مهاباد بود که با عبارت"در روز رای گیری آرای سبز خود را چون جنگلی سرسبز در حمایت از آقای موسوی به صندوقها می ریزیم"برنامه را به پایان بردند.

اینکه ‌آقای دکتر عثمانی تبیین کننده دیدگاههای آقای موسوی بوده باشند نیز برای من جای سئوال دارد. زیرا ایشان روزی به هواداری از آقای موسوی پرداختند که از روزهای قانونی تبلیغات رسمی دو سه روز گذشته بود و عملا تبیین مواضع ایشان صورت گرفته بود. یادم است که در دو سه موردی که بعد از ثبت نام آقای موسوی برای انتخابات برای هم اندیشی در زمینه مسائل "اقوام و مذاهب" به دفتر ستاد مرکزی ایشان در تهران سر زدم، برنامه های ایشان در بیشتر زمینه ها توسط گروه مشاورین علمی از دانشگاههای مختلف کشور و در قالب کارگروهها تدوین شده و در مرحله چاپ بود. در غیر این صورت شاید قبلا رایزنیهایی بوده است و من مطلع نبوده ام.

آقای دکتر خود به مستقل بودن از جریانهای سیاسی اذعان داشته اند، اما معلوم نیست چرا به یکباره از منظر اقتدارگرایان به تحلیل نتایج اعلام شده انتخابات می پردازند و معترضان را مورد اتهام قرار می دهند؟ نه آقای موسوی و نه آقای کروبی- دو کاندیدای اصلاح طلب- و نه حتی آقای رضایی با وصف اعلام انصراف از پیگیری اعتراض خود، تا حال نتیجه اعلام شده را نپذیرفته و کماکان به ابطال نتایج اعلام شده اصرار می ورزند. در این زمینه نیز بر اعتراض مسالمت آمیز قانونی و نه روشهای خشونت آمیز تاکید می ورزند. اگر واقعا وزارت کشور- که بهتر از همه از نتایج واقعی انتخابات آگاهی دارند- قوانین کشور را محترم می دارند، بهتر بود راههای موجود قانونی برای اعتراض را مسدود نمی کردند تا معترضین بتوانند به بیان دیدگاه های خود بپردازنند. وزارت کشور یکسویه نتایج را اعلام کردو در ضمن آن نیز هرگونه تجمع هواداران را به علت اینکه مجوزی برای تجمع صادر نشده،غیر قانونی دانست اما در پاسخ به درخواست معترضین، برای هیچیک هم حاضر نشد مجوز تجمع مسالمت آمیز بدهد. در حالیکه برای تجمع مسالمت آمیز در هیچ جای قوانین موجود نیازی به دریافت مجوز نیست. به عبارت دیگر زمینه مسدود شدن راههای قانونی را در ابتدا وزارت کشور فراهم کرد و ربطی به معترضین نداشت. نا گفته نماند که اقتدارگرایان هروقت خواسته اند تجمعات خود را بدون درخواست مجوز یا صدور آن برگزار کرده اند.

ستادهای مردمی در حمایت از کاندیدای خاص را هر کسی می تواند برپا کند. به لحاظ حقوقی اگرچه مسئولیت اعمالی که ستادهای مردمی انجام می دهند با ستادهای رسمی است، ولی ستادهای مردمی مطابق خواست برپاکنندگان آن اداره می شود. به صرف زدن ستاد مردمی ، نمی توان گفت که برپاکنندگان آن می توانند در مقام پذیرش یا عدم پذیرش نتیجه انتخابات و بر خلاف رای کاندیدا اظهار نظر کنند. اگر بنا باشد در این زمینه هم اطلاعیه ای منتشر شود، با نظر ستاد مرکزی و از طریق ستاد اصلی شهرستان امکان پذیر است.

با توجه به موارد بالا، اعتقادم بر این است که آقای دکتر عثمانی اگر وارد جرگه هواداری از یک کاندیدا می شدند، می بایست چون سیاستمداری واقع بین از ابتدا سرانجام کار را در نظر داشته باشند. ایشان البته در هنگام بیان موضع خود در ستاد مردمی خود یادآور شدند که ریسک بزرگی کرده و گذشته و آینده سیاسی خود را در معرض خطر قرارداده اند. به نظر من ورودشان به این عرصه خیلی شتابزده بود و اگر در این مورد از من نظر خواهی می کردند، شاید توصیه می کردم با تانی بیشتری گام بردارند. بازگشتشان نیز(بر پایه متن مصاحبه منتشر) همچون ورود به موضوع، بسیار شتابزده به نظر می رسد. ایشان می توانستند با موضعگیری منطقی تری به توجیه هواداری خود از آقای موسوی بپردازند و دلایل انصراف خود را نیز همانگونه بیان دارند. به نظر من هیچ مشکلی پیش نمی آمد اگر واقعا فکر می کردند به اشتباه از آقای موسوی حمایت کرده اند، به آن اذعان و موقعیت خود را تثبیت می کردند. دوستان ایشان در فراکسیون اقلیت مجلس و برخی از اصولگرایان اکنون ضمن حمایت از آقای موسوی به نقد رفتار دولت می پردازند و هزینه بیشتر را نیز حاضرند تقبل کنند. بنابراین در عالم واقع هیچ چیزی دگرگون نشده است. ایشان نیز اگر بر همان موضع حمایت خود باقی هستند، لازم است در سایت شخصی خود آنرا در معرض دید مردم قراردهند.

در مقام نتیجه گیری از این بحث، به اعتقاد من اگر آقای دکتر عثمانی در حوزه تخصصی خود به دلیل داشتن دانش لازم موفق هستند، در عالم سیاست به دلیل "سیاسی" نبودن - با نظر به مواضع ایشان در انتخابات اخیر – به نظر می رسد موفقیت چندانی در این حوزه نداشته اند. شاید اگر قدری از اراده موجود در میان اصولگرایان حامی دولت نهم آگاه می بودند وحس می کردند که آنها به هر قیمتی که شده می خواهند کاندیدای خود را بالا بیاورند، موضع دیگری می گرفتند.  

http://moloudi.blogfa.com

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد