لبخندهای دیجیتالی

کتاب (لبخندهای دیجیتالی ) منتشر شد‌انصافی نیست؟

نه اگه زن خوبی باشه می

شوهره میگه: ارزه!‌پرسن جوراباتو کی شستی؟ ‌خواست به من ثابت کند که کم حرف می‌زند!‌گفت: زن من به قدری خودش را زیبا، خوش هیکل و قشنگ تصور می‌کند که حتی آینه را هم قبول ندارد!!‌گیردش!‌ترند محتا‌ج‌ترن!‌گذرد».‌های بزرگ» درد دیگران را دارند،‌های متوسط » درد خود را ‌های کوچک» دردی ندارند!　‌اش مرگ است . . .

امیدواریم از خواندن این کتاب لذت ببرید!

*

زندگی جدولی است که هر کس در صدد حل آن بر آید، جایزه

*

« آدم

و « آدم

« آدم

*

زن مهریه‌ات را بگذار اجرا تا با پولش خونه بخریم!

یه نفر به زنش میگه:

*

دوّمی: برای چه؟

اولی: می

*

*

*

می‌گه: بچه تهرون!

می‌گن: کجای تهران؟

می‌گه: کیلومتر 1300 جاده‌ی تهران- بوکان!

*

*

تمام چیزی که باید از زندگی آموخت، تنها یک کلمه است «می از چشمان تنگ فیل فهمیدم آنان که غنی از یه نفر می‌پرسن: بچه کجایی؟ عروس میره گل بچینه، شهرداری می مردی می اولی: دیشب زنم تا صبح با من حرف زد.

*

میگه جون خودت سؤالای تاریخی نپرس!

از یکی می‌

کتاب ( لبخندهای دیجیتالی) توسط انتشارات زانکو بوکان منتشر شد. این کتاب شامل مجموعه ای لطیفه و پیامک و برای کلیه سنین مخلتف می باشد.فروش در کلیه کتابفروشی ها و برخی سوپرمارکت های معتبر سطح شهر بوکان.

بخشی از لطیفه ها و پیامک های این کتاب:

* خسیسه آب معدنی میخره ، به زنش میگه خانم آب بریز توش ، این خیلی غلیظه!

*

به نظر تو این بی

زن به شوهرش میگه: تو هندوستان یک زن رو به قیمت یک گوسفند فروختند..