دانشگاه پیام نور مرکز بوکان

در حاشیه مسایل اخیر دانشگاه پیام نور مرکز بوکان

در حاشیه مسایل اخیر دانشگاه پیام نور مرکز بوکان

طی چند روز گدشته مسایلی در دانشگاه پیام نور مرکز بوکان روی داده است( مساله تدریس مقدمات آمار)که بنابر اصرار دوستان و به ویژه دانشجویان محترم به عنوان مدرس گروه علوم اجتماعی -که از زمان تاسیس این رشته در مرکز بوکان یعنی سال 81 با دانشگاه همکاری داشته ام ،-پس از مطالعه  مطلب آقای شیخی و به ویژه نظرات مخالفان و موافقان او تصمیم گرفتم ذکر چند نکته را تذکر دهم.

                                                   
1- بحث بر سر تدریس تخصصی دروس رشته های مختلف به خصوص رشته علوم اجتماعی به چند ترم پیش بر            می گردد.همانطور که آقای آک در جریان هستند بیشتر با اصرار بنده دروس زبان تخصصی 1 و 2 علوم اجتماعی که گروه زبان آن را تدریس می کردند و نیز آمار مقدماتی و آمار در علوم اجتماعی که توسط دوستان گروه ریاضی تدریس می شد و اتفاقا هم دانشجویان و هم اساتید به نوعی به آن معترض بودند ، به پیشنهاد اینجانب و موافقت دوستان و نیز مدیریت وقت دانشگاه بر عهده  گروه علوم اجتماعی گذاشته شد .چنان که مقرر شد تا اینجانب دروس زبان تخصصی و نیز آقای آک دروس آمار را تدریس کنند                               . 

-صرف نظر از توانمندی و یا شان علمی اقای دکتر شیخی که در جای خود قابل تامل است,محتوای نوشته ایشان به خصوص نحوه نگارش آن تا حد زیادی تند و حتی گزنده است.شایسته بود که ایشان _به ویژه که تاکید دارند با مشورت وکیلشان این مطلب را نوشته اند- کمی سنگین تر و رنگین تر به طرح موضوع می پرداختندکه هم گیرا تر می شد هم  شان علمی ایشان و صد البته محیط معنوی !دانشگاه را پاس می داشتند.
3-من که آشنایی با جناب محبوبی هم دارم و صد البته نقدهایی به کارشان وارد می دانم -جدای از شان و مرتبه علمی ایشان که البته من در این باره قادر به داوری نیستم و لزومی نمی بینم که تردیدی بر آن روا دارم!-او را واقعا فردی نمی دانم که نتوان باهاش کار کرد و دست کم مساله ای به این کم اهمیتی را حل نمود.من این مشکل را بیشتردرون خانوادگی می دانم که می شد و می شود به راحتی آن را حل کرد.
3-در بزرگ نمایی مشکلی به این سادگی فکر می کنم که دوستم آقای شیخی که دوستشان دارم تا حدودی مقصرند! هرچند به لحاظ ماهیت مساله حق کاملا با ایشان است ولی در نحوه طرح مساله احتمالا به دلایل احساسی و عاطفی کمی دچار شتاب زدگی در تصمیم گیری شده اند.در این که گروههای درسی وبه ویژه اساتید گروهها و شخص رئیس دانشگاه باید استقلال آنها را به رسمیت بشناسند حرفی نیست البته بهتر است که  واگذاری دورس بر حسب علاقه و تخصص افراد باشد.
4- و اما متاسفم برای کسانی که از اب گل آلود به دنبال ماهی گیری هستند.در جواب به یکی از دوستان ،دوست عزیز !چرا باید فکر کنی که بین شما و اساتید که اعضای یک خانواده اید تضاد منافعی تصور شود که وجود ندارد.در شگفتم که شما چگونه به خود اجازه داده اید بی محبا بر همگان به خصوص بر معلمان آموزش و پرورش بتازید.مگر در این شهر چند نفر مانند آقای دکتر خسروی سراغ داریم ؟ایشان که دانش آموخته معتبرترین دانشگاه ایران است!من هم ممکن است به برخی از کارهای ایشان نقد جدی داشته باشم و لی باید به او فرصت داد .باید بپذیریم که دانشگاه جای ایشان و افرادی چون ایشان است!دانشگاه خانه ماست .حال چه بخواهید ،چه نخواهید.کمی درنگ کنید و لختی باندیشیدو منصف باشید.چگونه به خود اجازه میدهید همه را بایک چوب برانید.تنها توصیه من این است که کمی منصف باشید.به ویژه توصیه من به دانشجویان میباشد که سرمایه ها ی اصلی و صاحبان واقعی دانشگاهند.
5- ادبیات بکار رفته در بخش نطرات که احتمالا نوشته خود اقای شیخی در ایجاد آن بی تاثیر نبوده باشد ,کاملا غیر دانشگاهی و نامحترمانه است.بدانیم که بد را با بد جواب دادن هنر نیست!
6- آقای دکتر خسروی باید وظیفه و جایگاه خودشان را بشناسند و رسالت خود را د رجهت حفظ و ارتقای شان و منزلت حقوقی دانشگاه بپذیرند.جایگاه و نقشی را که افراد باید در یک مجموعه داشته باشند، بایستی روشن و مشخص باشد.منزلت علمی و معنوی داشگاه بر همه چیز مقدم است.حفط حرمت و احترام اساتید، دانشجویان و کارکنان به مثابه اعضای یک خانواده اما با نقش ها ی متفاوت بر همگان واجب است.با شناختی که از دکتر خسروی دارم می دانم که ایشان این توانایی را دارند. باشد که هر سال به از پارسال باشد. 

بر گرفته از: www.rashid76.blogfa.com