تعطیلی کارخانه نساجی بوکان و بیکاری کارگران
سرانجام علی رغم اعتراضات پیگیر کارگران نساجی بوکان ، این واحد تولیدی بعد از مدتها کشمکش میان کارگران و کارفرما و حامیانش تعطیل شد و کارگران آن به سرنوشت هم طبقه ایهای خود در این رشته صنعتی بحران زده گرفتار شدند .
کارگران این واحد تولیدی مدتها از طرف کارفرما و مسئولین شهرستان سر دوانده شده و هر کدام از آنها در مورد تعطیلی کارخانه ابراز بی اطلاعی می کردند و به کارگران گفته میشد که این تصمیم در شورای امنیت کارگری!!!! استان گرفته شده است و آنها در جریان این امر نیستند . جالب در اینجا نهادی به نام کمیسون امنیت کارگری است که ظاهراً قرار است در باب امنیت کارگران صاحب نظر و صاحب رای باشد. این نهاد بر چه اساسی خود را محق می داند که در مورد امنیت کارگران نظر بدهد ؟ ویا اصلاً بر چه اساسی و با چه مدرک و شواهدی این امر را تشخیص داده که تعطیلی کارخانه به نفع کارگران است و امنیت آنان را به خطر نمی اندازد ؟ آیا از کارگران در مورد امنیت یا عدم امنیت شغلی و جانی شان سوالی پرسیده شد ؟ این نهاد اسماً و عملاً فریبکاری بیش نیست و این یکی از روشهای سرمایه برای سرکوب کارگران و بازداشتن آنها از مبارزه پیگیرشان است .
تصمیم گیری در مورد امور کارگران در هر واحد تولیدی امر مربوط به خود کارگران است و هیچ نهاد دولتی یا خصوصی نمی تواند بدون حضور کارگران یا تشکل آنها ویا نماینده منتخب خودشان در هیچ موردی تصمیم گیری نمایند بنابراین از نظر هیچ کارگر و فعال کارگری اقدام نهاد مذکور در رابطه با تعطیلی کارخانه مشروعیت ندارد . حربه دیگری که مسئولین و کارفرما برای پراکنده ساختن کارگران به کار بردند این بود که حتی قبل از تصویب نهایی تعطیلی کارخانه به آنها گفته شده بود که دیگر کارخانه ای وجود ندارد که کارگری داشته باشد بنابراین آنها دیگر باید نماینده ای برای خود داشته باشند تنها کاری که باید بکنند این است که هرکدام برای خود وکیلی گرفته و تنهایی یا چند نفری به دنبال مطالبات قانونی خود باشند . و این چیزی نبود جز فرستادن کارگران به خانه هایشان و انداختن آنها در پیچ و خم کاغذ بازیهای کسل کننده اداری که گاه تا سالها هم به طول می انجامد .
آری کارخانه نساجی بوکان با این حربه های فریبکارانه تعطیل شد و کارگران را مجبور نمودند تا به حقوق ناچیز بیکاری و حق سنوات رضایت دهند . به هر حال در چنین شرایط سخت اقتصادی کارگران بدون هیچ گونه پشتیبان مالی توان آن را ندارند که مدت زیادی را در اعتصاب به سرببرند و سرمایه داران نیز به این امر واقف بوده و سعی می نمایند با بی توجهی مداوم به خواسته های آنان و در انتظار گذاشتنشان به مدت طولانی توان و تاب آنها را گرفته و آنان را خسته نمایند. ظاهراً و متاسفانه این حربه توانست در مورد کارگران نساجی بوکان به هدف بخوردو کارفرما و مسئولین به اهداف ضد کارگری خود برسند .
تعطیلی واحد تولیدی مذکور و بیکارسازی کارگران آن یک فرایند ادامه دار در اقتصاد بحرانی سرمایه داری ایران است این نه تنها نقطه پایان بیکارسازیها نیست بلکه تازه نقطه شروع آن است ، در غیاب یک طبقه کارگر متشکل و یکپارچه مطمئناً چه بحران نظام سرمایه داری و چه رونق آن در ایران قربانیان خود را از میان زحمتکشان جامعه خواهد گرفت . بنابراین طبقه کارگر باید به این آگاهی برسد که دیر یا زود سرنوشتی مشابه در انتظار آنها خواهد بود بنابر این از همین اکنون باید متشکل در تشکلهای خود به صورت یکپارچه به مقابله با معضلات پیش روی خود و نیز حملات سرمایه بروند و در این میان تنها به نیروی واقعی خود تکیه نمایند و هیچ گونه توهمی به حامیان سرمایه و کارفرمایان نداشته باشند .
بهمن قهرمانی(بهنام)
با سلام خدمت شما دوست عزیز[گل]
با تبلیغات 31 روزه ی رایگان ما بینندگان بیشتری را به وبلاگ خود فرا خوانید و از مزایای آن بهره مند شوید.
http://pixel.gulf-pixels.com