بوکان؛ فـــــــــــــــــــرهنگ شهری

بوکان؛ فـــــــــــــــــــرهنگ شهری که از فقر فرهنگی رنج می‌برد!


بوکان؛ سومین شهر بزرگ استان؛ سومین شهر بزرگ کردستان ایران؛ پایتخت فرهنگ و هنر کردستان و موطن شاعران؛ ادیبان؛ نویسندگان و هنرمندانی است که هر کدام به نوبه خود با خلق آثاری فاخر و به یادماندنی گوشه‌ای از فرهنگ و ادب کردی را زنده نگه داشته و با تقدیم آن به آیندگان فردایی روشن را برای عروس شهرهای کردستان رقم می‌زنند. اما در شهر فرهیختگان فقر فرهنگی بیداد می‌کند. در این کلانشهر فریاد زدن برای خواسته‌های بر حق فرهنگی جوابی ندارد. وقتی فرماندار محترم شهرمان در توجیه نبود سینما می‌گوید: خلاء و کمبود زیادی در حوزه فرهنگی شهرستان بوکان احساس نمی کنم چراکه در بیشتر حوزه‌ها دارای امکانات مناسبی هستیم.  نمایش فیلم در سینمای شهر را به پیمانکار واگذار کردیم اما با توجه به عدم استقبال شهروندان از تماشای فیلم در سینما و همچنین متضرر شدن پیمانکار، دیگر فیلمی در این سینما به نمایش گذاشته نمی‌شود.  وی با اشاره به این که امروز دیگر مردم علاقه‌مند به تماشای فیلم در سینما با توجه به پیشرفت دنیای کنونی و همچنین وجود وسایل ارتباط جمعی در منازل نیستند، اظهار کرد: نیازی نیست که مسؤولان شهری در این رابطه برای جذب تماشاگر به سینماها وارد عمل شوند بلکه باید در مراتب بالاتر با ساخت محصولات فرهنگی مناسب نسبت به ایجاد تقاضا و در نهایت عرضه آن اقدام کنند. (1)
براستی در زمانی که جنگ رسانه‌ای نرمی برای به ابتذال کشیدن جوانان ایرانی به وسیله مالکان یهودی رسانه‌های منحرف با هدف انحراف فکری و دینی این قشر شروع شده و دامنه آن از یک شبکه به شبکه‌های متعدد کشیده شده است. واگذاری سینما به عنوان رسانه‌ای پویا و جوان پسند به بخش خصوصی که شکننده و شکست پذیر است امری پسندیده است؟ و آیا این توجیه می‌تواند پاسخ قانع کننده‌ای باشد برای نسلی که دولت را مسئول جبران کمبودهای فرهنگی شهرشان می‌دانند؟ به راستی نهادهای مسئول نمی‌توانند با برنامه‌ای حساب شده و دقیق به جنگ رسانه‌ای دشمنانی بروند که این روزها پا را از حیطه کاری خود که منحرف کردن افکار قشر جوان از علایق دینی است درازتر کرده‌اند تا بدانجا که قرآن سوزی را به عنوان مقدمه‌ای برای نقشه‌های شوم بزرگترشان انتخاب کرده‌اند؟ و آیا درست است که دولت تنها از وجود بدون پشتوانه جوانان برای این جنگ نرم رسانه‌ای استفاده کند؟ اینکه سینمای ما بی‌رونق شده و یا به گفته فرماندار محترم استقبال از وسایل ارتباط جمعی خانگی که همان ماهواره و برنامه‌های جوان پسند آن زیاد شده است نشان از شکست برنامه‌های فرهنگی برای مقابله با جنگ نرم رسانه‌ای نیست که دولت می‌تواند مسئول آن باشد؟

مسئله فقر فرهنگی به همین جا ختم نمی‌شود! متاسفانه در شهری با سطح فرهنگ بالا که دارای نیروهای فرهنگی بسیار کارآزموده در تمام رشته‌ها همچون سینما؛ تئاتر؛ شعر و ادبیات و... با پتانسیل عالی است از وجود نشریه‌ای که ابتدایی‌ترین وسیله ارتباط جمعی است بی‌بهره است و این پتانسیل عالی تنها به عشق خدمت فرهنگی با نشریات شهرها و استان‌های همجوار مثل مهاباد و سنندج و تهران و حتی نشریات کردی کردستان عراق همکاری می‌کنند. متاسفانه زمانی عمق فاجعه بیشتر نمود پیدا می‌کند که بدانیم هم اکنون 40 نشریه دارای مجوز در استان آذربایجان غربی منتشر می‌شود که 20 نشریه در ارومیه مرکز استان منتشر می‌شود و شهرهای خوی و میاندوآب هر کدام با 5 نشریه در رتبه دوم قرار دارند. همچنین شهر ماکو دارای سه نشریه و شهرهای سلماس؛ نقده و مهاباد دو نشریه و شاهین‌دژ دارای یک نشریه می‌باشد. از مجموع نشریات دارای مجوز در استان آذربایجان غربی 31 نشریه مربوط به بخش خصوصی و 9 نشریه نیز متعلق به شرکت‌ها و نهادهای دولتی است. (2)
با توجه به این آمار روشن و مستدل گوشه‌ای دیگر از فقر فرهنگی شهرمان نمایان می‌شود. گرچه تاریخ نشان داده که نشریات مستقل بیشتر مورد عنایت عموم قرار می‌گیرند تا زمانی که در اختیار دولت‌ها و جناح‌های سیاسی مطبوعشان باشد اما متاسفانه شهر بوکان از وجود یک نشریه دولتی و وابسته به جناح‌های دولتی نیز محروم است.

در زمینه حضور فرهنگی در فضای مجازی نیز متاسفانه موفق نبوده‌ایم و در حالی که بیشتر شهرهای همجوار دارای پورتال‌های فرهنگی و تبلیغی مناسبی در زمینه معرفی شهرشان هستند؛ شهر فرهنگ پروری چون بوکان از این بعد نیز دارای کمبود است و به جز چند وبلاگ شخصی که زحمت جمع آوری خبر و تحلیل‌هایی در مورد بوکان را به دوش می‌کشند خبری از بانک‌ها و پورتال‌های مناسب به جز پورتال‌های وابسته به سازما‌ن‌ها و نهادهایی همچون فرمانداری و شهرداری نیست. امیدواریم روزی برسد که از این بعد نیز همپای نام و کلاس کلانشهر کردی چون بوکان باشیم.

فقر سخت افزاری فرهنگی شهر ما متاسفانه با کمبود کتابخانه و سالن‌های مطالعه و مراکز تفریحی دنبال شده و به عقیده اینجانب وجود دو کتابخانه عمومی پاسخگوی جمعیت 300000 شهر نیست و در این زمینه نیز باید اقدامات زیر ساختی مناسبی انجام گیرد. مسئله فقر فرهنگی شهر در مجال‌های دست داده بعدی نیز دنبال خواهد شد. امیدواریم مسئولان شهری با احساس مسئولیت در این زمینه مقدمات رفع مشکلات را فراهم کنند. انشاء الله 

 

 بر گرفته از وبلاگ: http://buokanpatogh.mihanblog.com/